اتشي در سينه دارم كه...

وقتي يه عالمه چوب جمع ميشه يه جا و اتيش ميگييره ، هر چيزي كه كنارشه ميسوزونه كاري هم نداره كه اون سوختنش مفيده يا نه ، همه چيرو با هم ميسوزونه. 

تو اگه  تلاش كني خاموشش كني ميتوني شعله هاي افروختش را خاموش كني اما اون جا اون قرمزي اتيش رو ميبيني . با يه وزش باد اون شعله ها دوباره افروخته ميشه. چي ي كه شد و ادم رو ميسوزونه و تو هرچي هم فوتش كني كه خاموش شه بيشتر شدت ميگيره. 

امروز روز عيد پاك خونه ساقي مهموني از ساعت ١٢ ظهر تا ١٢ شب يه مهمونيه طولاني و استارت ودكا از ساعت ١٦:٠٠ تا ١٢ شب!!!نميدونم دقيقا چنتا شات خوردم اما حال خيلي خوبي داشتم، مخصوصا بعد از مهموني و كنسرت ابي ديشب و اوج مستي ديشب!!! مثال خنده دار من از هواپيما و اوج گرفتن تا رسيدن به جايي كه بشه اوتو پايلوت گذاشت!!  در كل تو فاز خودم بودم و به قولي كسي چه ميدونه من به چيا فكر ميكنم و تو ذهنم چه فكرايي ميگذره و اصلا دليلم نداره كسي بدونه !! ضمير عزيز ناخوداگاه ام ازت تقاضا دارم بيا و محكم بكوب تو دهنم!!!!!!!!

براي تو كه درمان عشقي...