تصميم

ساخت وبلاگ
هنوز ناراحتم از داشتان هاي خودم و نورا، اما به احترامش يك هفتست كه كه لباس سياه ميپوشم!! خودشم أصلا اينجا نيست !! با مريم رفتم نهار بيرون دامپلينگ، فقط باهاش راجع به نورا حرف زدم خواهرمه اونم متوجه شده بود كه سر حال نيستم!! همه چبو بهش گفتم انگأر سنگينيش داشت خفه ام ميكرد، 

من كه دورم ازت (ايران-سوئد) يه هفته ناراحتم بابت اين اتفاق و سعي كردم با چنتا اس ام اس (تنها كاري كه از دستم بر ميومد) و اينكه سياه بپوشم حرمت نگه دارم حتي نورا هم نميدونهچون واسه خودم اين كارو ميكنم!! نه اينكه اونجا باشم و ٢٤ ساعت لاس بزنم و بخوام مخ بزنم !! خيلي بدم اومد !! 

أب زرشك و گوجه سبز هم أب يخ رو من بود!! ولي تصميم هاي خودم رو گرفتم:

١: نورا و من نميتونيم رابطه داشته باشيم هر چقدر هم كه با تمام محبتم و بي ريا گو نه دوست داشته باشم !! خودم ميدونم چقدر زياد دوست دارم كه لعنتي!!! اما با اين حال هر موقع كه برگرده سوئد و با توجه به اين اتفاقا دوست خوبش  ميمونم تا بهتر شه و ... 

٢: الان با هيچكسي نميخوام دوس شم چون اگه سمت كسي برم نورا تو ذهنمه و نميخوام بازيچه كنم كسيو و دروغ بگم بهش چىن به كارما و تاوان دادنش اعتقاد دارم و كار غير إنسانيه حتي اگه قلبتو شكستن بهت مجوز شكوندن قلب نفر ديگيو نميده!!!!

پي نوشت: اين روزها خيلي ساكت و بي انرژي ام، حالم گرفتس انگأر روحم زحمي شده باشه به هر حال يلد ميگيري و تو راه اين زندگي كثيف بايد كرگدن بود،

٢) كاشكي اشتباه كرده باشم !! كاشكي اشتباه كنم!! لعنت به من ... به همه چي

براي تو كه درمان عشقي...
ما را در سایت براي تو كه درمان عشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amirrasgari بازدید : 225 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:23