آخرین مطالب
امکانات وب
هر موقع که ناراحتم میام اینجا!! وقتی چند ماه پست نمیذارم یعنی همه چی خوبه!!
یعنی حتی اگه خوب هم نیست اما در ظاهر مثل اتشزیر خاکستره. بگذریم.
از اخرین پستام خیلی میگذره! اون موقع خیلی ناراحت بودم درست تو اوج
عاشقیم و دوست داشتن، درست توحساس ترین برهه زندگیم اکس دوست دخترم
اومد بهش گفت برگردیم!! اونم قبول کرد!! حس خیانت! حس تنفر به همراه عاشقی!!
حالاون موقع ام خیلی بد بود! حتی یه بار وقتی تو افکارم غرق بودم تصادف کردم!!
میخواستم برم نروژ! اومدم یه سفر ایران. پیش دکتر رفتمخیلی کمکم کرد براش همه
چی رو گفتم خیلی کمکم کرد خیلی بهتر شدم برگشتم سوئد و تا پا اینجا گذاشتم
و نورا بهم مسیج داد. دکترممکه بود هی بهش زنگ زدم کمک میخواستم نشد باهاش
حرف بزنم. یه ماه نبود!! وقتی برگشت من و نورا برگشته بودیم با هم!! بهم گفتاشتباه کرده.
. اون رابطه رو تموم کرده ازم خواست ببخشمش. خیلی برام سخت بود اما خیلی دوستش
داشتمش تا حالا تو زندگیم به هیچکسی اون حسو نداشتم. خیلی خوب بود تو تصویر
ذهنم بی دلیل دوستش داشتم! برگشتیم با هم اما پنهانی به کسی نگفتیم همه چیخوب
پیش میرفت (شایدم در ظاهر) داشتم ترمیم میشدم خوب میشدم زخمی رو که
خودش زده بود!! یک ماه قرار بود بریم مسافرت تایلندو ویتنام. باورم نمیشد داریم میریم !!
عجیب ترین جمله زندگیم این بود بهش گفتم باورت میشه داریم میریم!!!! نوبت ما شد
نذاشتن منبرم چون هنگ کنگ برای ایرانیا ویزای ترانزیت میخواد اون رفت قرار شد
منم یه بلیط دیگه بخرم و ۲۴ ساعت بعدش برسم تو فرودگاه علافاسترس نظرشو میپرسیدم!!!
خلاصه رفتم به قیمت خرید یه بلیط جدید. سرویس شدم تو سفری که فقط به خاطر نورا میرفتم!!
خیلی دارم راجع بهش اما چه فایده
۱-۲ هفته اول خوب بود جز گرمای شدید و غذا!! وقتی مسموم شدم گفتم من هرجایی غذا نمیخورم
ولی باهات میام!! خلاصه ۱ ماهگذشت اون با پرواز خودش اومد من ۲۴ ساعت بعدش رسیدم!!
رفتم خونه خودم اون خونه خودش ندیدیم همو!!! ۱-۲-۳ روزی گذشت تابهم گفت بهتره جدا شیم!!
حساب کتاب خرجمونو کردیم و جدا شدیم!! این سری ناراحت نشدم!! دلم درد گرفت اما قبول کردم!!
یه بارم ۳هفته بعدش همو دیدیم (مخفیانه!!!!!!!!!!!!!!! شبی که خواهرش رفت سفر!!!)
وقتی یه نفر اینقدر براش راحته باید بره!!!!
وقتی اینقدر تحت تاثیره و ضعیف باید بره!!!
وقتی معیار شمارش باشه باید بره!!!
الان که دارم مینویسم کلی هلاکویی گوش دادم!! اعصابم خورد شد رو اوردم به نوشتن!! نمیدونم چرا بهش
اینقدر مطمعن بودم. خیلیضربه خوردم ازش بابتش نه یه بار نه دو بار ....
متاسفانه دیدم گاهی بعضی از دخترا وقتی به یه چیزی میرسن جوری از خودشون در میان که
خدا رو هم بنده نیستن!! نمونه اش رو تواکیپ سابق هم دارم!! نورا یه جور دیگه! خودش هم میدونه
چه عیب هاییداشن ولی خوبی ها و دوست داشتنم می چربید!!! هیچ وقت بهروش نیاوردم بعضی
چیزارو!! منم کلی عیب دارم ادم بدون عیب نداریم!!! از همه جام پاکش کردم به دکترمم زنگ نزدم.
این خودش یهنشونه خوبه!! بعد یه ماه با یکی بیرون رفتم دیدم اشتباهه!! هنوز به نورا حس دارم بیخیال شدم!!
باید اول این حس و رابطه رو تموم کنمبعد هر کاری میخوام بکنم!! به درک که ۲ ساله ولنتاین هیچ برنامه ای
ندارم با اینکه عشق رو دارم!! میگن روز عشاقه!! الکی میگن!!
قرار بود ۹:۳۰ بخوابم ساعت ۲۳:۰۰ است و هنوز بیدار!!!
چرا نورا رو دوست داشتم:
مثل خودم بود. مثل من فکر میکرد. تشنه پیشرفت بود مثل من زمانی که انگیزه دارم!!! مهربون بود . پایه بود.
باهاش هیجان داشتم. اجتماعی بود. تحصیلاتش مث خودم بود، خوشگل ترین بود. عاشق‌صورتش بودم.
رابطه مون خوب بود وقتی دوسم داشت احساس میکردم توی زندگیم به هیچدوست و ادم دیگه احتیاج ندارم
(واسه همینه الان تنها شدم)
مشکلات از دید من:
از من بزرگتر بود و این اختلاف اصلا برای من مهم نبود اما اون جایی بود که من ۴ سال دیگه قراره برسم واسه‌همین اذیتم میکرد مثلا ازنظر مالی ۴-۵ سال بیشتر کار کرده بود!!!! و همش میگفت و انتظار بالا داشت!!!!
وابسته بود و نظر اطرافیانش روش تاثیر زیاد میذاشت و !! مثلا یهو اینکه ویزا نداشتم بولد شد (خدایا از سر تقصیرات همه بگذر)
تحمل نه نداشت مثلا اگه نظر من محالف نظری بود!! اختلاف فرهنگی در بعضی جاها خودشو نشون میداد
مثلا تو نحوه بزرگ شدنمحیط مشکلات....
همه فکرش خواهرش بود بعد خودش!!!!!!
حرفاش بعد جدایی:
من از پس خودم برنمیام!! کسی رو‌میخواد که جمعش کنه و اون این حس رو داره که منم باید حواسش باشه!!!
پس انداز بزرگی داشت که من نداشتم و از لحاظ مالی من از اون عقب تر بودم!!!!!
از اینکه اب خواهرش و من تو یه جوب نره میترسید!!!
گذشت. بهترین رابطه ای بود که داشتم و در عین حال ناپایدارترینش. دفتراین رابطه با سفر تایلند تموم شد.
لعنت لعنت لعنت
به اونی که وسط رابطه برگشت و گفت من با این کات میکنم‌تا با اون
لعنت لعنت لعنت
به حساب بانکی ای که معیار انسانیت و خوش گذرونیه (حالا منم داغون نیستما)
لعنت لعنت لعنت
به اختلاف فرهنگی ایران که هر کسی به خودش اجازه میده دخالت کنه و سرک بکشه و
لعنت بیشتر به اون کسی که وقتی سرک کشید بهخودش اجازه میده دخالتم بکنه هر کسی
یه جور یکی مستقیم یکی با تحقیر طرف (حواسش کجابود پسره) یکی با بلد بودن و حسادت
وجالب تر اینجاست اکثر ادمایی که دخالت میکنن از درون رابطه خودشون ناراحتی زیادی میکشن!!
همیشه هم جواب اینه : تو توهم توطعه داری!! اکی.
درس رابطه :
لعنت به عشق و دوس داشتن و ....( اینم پست من تو ولنتاین)
فرصت = اشتباه
پی اس:
شاید برم استکهلم( نه مث نورا واسه ولنتاین) بلکه واسه کار ، یه صحبتایی شده که شوخی شوخی جدی شده!!
پاسپورت سویدیمو گرفتم
بانک اکی شد
کارما خواهش میکنم خودتو بهم نشون بده ( چقد امتحان باید پس بدم)
براي تو كه درمان عشقي...
برچسب : نویسنده : amirrasgari بازدید : 312